عکس های جالب و دیدنی ازاینکه بخشی ازوقت خودرادروبلاگ مامیگذرانیدتشکرمیکنیم.لطفامارابانظرات خودیاری نمایید.
| ||
|
مقالهای که در زیر میخوانید بخشی از کتاب «همه دروغ میگویند» نوشته ست استفندیویدویتز، دانشمنده کلان داده سابق گوگل، است که در روزنامه گاردین منتشر شده است. در پایان مصاحبهای کوتاه با نویسنده کتاب را خواهید خواند... موضوعات مرتبط: داستان ها، علمي و آموزنده ، عجيب ترين هاي مردم، ، برچسبها: ادامه مطلب
نقل است که ناصرالدین شاه وقتی به اولین سفر اروپایی خود رفت در کاخ ورسای و توسط پادشاه فرانسه -(یکی از همین لویی هایی که امروز تبدیل به میز و صندلی شده اند-) از او پذیرایی شد،
به ادامه مطلب مراجعه فرمایید... موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: ادامه مطلب [ پنج شنبه 14 فروردين 1393برچسب:ناصرالدین شاه و توالت فرنگی, ] [ 1:38 ] [ مهدی ]
یک داستان کاملا واقعی که در چین اتفاق افتاد!!! な だや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶なだや羅やわマヤなた 名棚や探したい以下対する 目指し回友人目指し差が愛する なたさるかなだ羅山な滝さやかあ なやマヌらは坂花やまあ傘話間に 魚玉らはがやわまぁら花や なたまやかあさらやわはさたなは やなたきたなよいさは早見たかあやバカにかわ 鼻高なわ谷中あだ名はさな たかなあかさやなやまなたあかさ なや帆な肉違耶
به خصوص اونجاش که میگه
موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: [ شنبه 7 بهمن 1391برچسب:یه داستان , ] [ 19:55 ] [ ]
[ دو شنبه 12 تير 1391برچسب:خانواده, ] [ 13:44 ] [ مهدی ]
پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت و همه آنرا خورد. او دچار مسمومیت شدید شد و به زمین افتاد. مادرش سریع او را به بیمارستان رساند ولی شدت مسمومیت به حدی بود که آن کودک جان سپرد. مادر بهت زده شد
به ادامه مطلب مراجعه فرمایید... موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: ادامه مطلب برای یک لحظه خشکم زد. ما خانواده ی سرد و نچسبی هستیم. هم رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. خانواده ی اصغر اینجوری نبود، در می زدند ومیامدند تو،روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند؛ قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند...
به ادامه مطلب مراجعه فرمایید... موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: ادامه مطلب [ شنبه 27 خرداد 1391برچسب:داستان, ] [ 22:3 ] [ مهدی ]
[ جمعه 15 ارديبهشت 1391برچسب:یادگیری زبان از طریق فیلم, ] [ 11:35 ] [ مهدی ]
همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟ روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم. تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت. آوا دختری زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود. گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟ فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید…. آوا مکث کرد. بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟ بقیه در ادامه مطلب... موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: ادامه مطلب
همه چیزم تلفن همراه پيرمردى كه توى تاکسی كنارم نشسته بود. زنگ خورد موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: [ شنبه 27 اسفند 1390برچسب:همه چیزم, ] [ 20:20 ] [ مهدی ]
این ماجرا در خط هوایی TAM اتفاق افتاد موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: [ چهار شنبه 26 بهمن 1390برچسب:ماجرای زن نژادپرست, ] [ 20:55 ] [ مهدی ]
از دیرباز زنان ایرانی به کمک یک نخ کتان نازک که بین گردن و دو دست قرار میدادهاند و...
به ادامه مطلب مراجعه فرمایید... موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: ادامه مطلب [ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:آرایش آرایشی, ] [ 13:2 ] [ مهدی ]
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با ریش های بلند جلوی در دید.
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟» عروس خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.» مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.» . موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: [ یک شنبه 11 تير 1390برچسب:داستان پیرمرد موفقیت عشق ثروت, ] [ 23:56 ] [ مهدی ]
چندین سال پیش بود. ما در یک خانواده خیلی فقیر در یک دهکده دور افتاده به نام "روکی"، توی یک کلبه کوچک زندگی می کردیم. روزها در مزرعه کار می کردیم و شبها از خستگی زود خوابمان می برد. کلبه ما نه اتاقی داشت، نه اسباب و اثاثیه ای و نه حتی نه نور کافی.
به ادامه مطلب مراجعه فرمایید...
موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: ادامه مطلب [ سه شنبه 7 تير 1390برچسب:من مال خدا هستم , آیینه, ] [ 21:51 ] [ مهدی ]
موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها:
همسر: چکار میکنی بعد اینکه من بمیرم؟ میری زن دیگه میگیری؟
شوهر: قطعا نه!
همسر: چرا که نه؟ دوست نداری دوباره متاهل بشی؟
شوهر: خوب معلومه که میخوام ...
به ادامه مطلب مراجعه کنید...
موضوعات مرتبط: داستان ها، دیدنیها، ، برچسبها: ادامه مطلب [ چهار شنبه 25 خرداد 1390برچسب:زن و شوهر , ] [ 21:52 ] [ مهدی ]
شوهر عزیزم قبل از اینکه از مسافرت برگردی فقط میخواستم در مورد یه تصادف خیلی خیلی کوچیک بهت بگم .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . موضوعات مرتبط: داستان ها، تصاوير خنده دار، ، برچسبها: [ پنج شنبه 12 خرداد 1390برچسب:نامه خنده دار یه خانم به همسرش , ] [ 12:32 ] [ مهدی ]
کی دنیا درست میشه؟ پدر داشت روزنامه می خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت : موضوعات مرتبط: داستان ها، بیاموزیم و عبرت بگیریم، ، برچسبها: [ پنج شنبه 5 خرداد 1390برچسب:جهان , ] [ 12:2 ] [ مهدی ]
چهار دانشجو شب امتحان بجاي درس خواندن به مهموني و خوش گذروني رفته بودند و هيچ آمادگي امتحانشون رو نداشتند.
براي خواندن ادامه داستان برروي ادامه مطلب كليك كنيد... موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: ادامه مطلب [ 12 آذر 1389برچسب:داستان, ] [ 3:0 ] [ مهدی ]
داستان زیر نمونه زیبایی از سنجش عملکرد کیفی در کارها را نشان می دهد. پسر کوچکی وارد داروخانه شد، کارتن جوش شیرنی را به سمت تلفن هل داد. بر روی کارتن رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره ای هفت رقمی. مسئول دارو خانه متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش داد. پسرک پرسید،" خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن ها را به من بسپارید؟" زن پاسخ داد، کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد." پسرک گفت:"خانم، من این کار را نصف قیمتی که او می گیرد انجام خواهم داد". زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد،" خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم، در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت." مجددا زن پاسخش منفی بود". پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مسئول داروخانه که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: "پسر...از رفتارت خوشم میاد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری بهت بدم" پسر جوان جواب داد،" نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم رو می سنجیدم، من همون کسی هستم که برای این خانوم کار می کنه
موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها:
پیغام گیر سعدی: ..... برای دیدن بیشتر تصاویر برروی ادامه مطلب کلیک کنید... موضوعات مرتبط: داستان ها، ، برچسبها: ادامه مطلب |
|
[ طراحي : ايران اسکين ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |